شهیدیار

خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا و ...

مطالب شهید مدافع حرم مهدی نوروزی

<1>
اذان و اقامه ( از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

اذان و اقامه ( از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

قبل از به دنیا آمدن محمد هادی به زیارت امام رضا(ع) رفتیم. از امام رضا(ع) خواستم که اذان و اقامه محمد هادی را آقا در گوش محمد هادی بخواند..
  ادامه مطلب ...

روز وصال( از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

روز وصال( از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

در دیدار خصوصی که خدمت آقا رسیدیم به ایشان گفتم همه این دلتنگی ها با دیدار شما محو شد. همه این مصیبت ها به این دیدار می ارزد   ادامه مطلب ...

سرباز امام زمان ( از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

سرباز امام زمان ( از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

لباس رزمی که اندازه محمد هادی باشد پیدا نکردم و کوچکترین سایز را خریدم و کوچک تر کردم و بعد از غسل شهادت با این لباس خدمت آقا رسیدیم .. ادامه مطلب ...

خرید عروسی ( از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

خرید عروسی ( از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

آقا مهدی نسبت به اطرا فش بی تفاوت نبود، مثلا اگر همسایه مشکلی داشت، مشکلش را رفع می کرد حتی در خیابان اگر برای کسی مشکلی پیش می آمد بی تفاوت رد نمی شد. در روز خرید عروسی صحنه ای که خودم بودم و دیدم؛ برای خرید رفته بودیم   ادامه مطلب ...

همسرداری (از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

همسرداری (از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

همیشه همسرداری اش خاص بود؛ وقتی می خواستیم با هم بیرون برویم، لباس هایش را می چید واز من می خواست تا انتخاب کنم و از طرف دیگر توجه خاصی به مادرش داشت.   ادامه مطلب ...

حسرت شهادت ( از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

حسرت شهادت ( از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

دیشب تو جمع بعضى از رفقا صحبت از دلاوری هاى اقا مهدى بود ، به دوستان گفتم مهدى تو این دنیا نمیمونه ، دل کنده است و ارزو داره تو این مسیر شهید بشه ، امروز ساعت ١٠/۵ صبح حاج اقا مجتبى توسلى خبر شهادت اقا مهدى رو بهم داد ، اصلاً تعجب نکردم 
ادامه مطلب ...

وصیت نامه شهید مهدی نوروزی

وصیت نامه شهید مهدی نوروزی

«اگر ما یک روزی شهید شدیم و آقا محمد هادی این فیلم را دید انشا الله منتقم خون امام حسین(علیه السلام) است. انشا الله آمده است انتقام حضرت زهرا(سلام الله علیها) را بگیرد. انشاالله یار امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، یار رهبر و یار آقای سید علی خامنه‌ای  ادامه مطلب ...

بگویند برو رفتگر محله باش ( از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

بگویند برو رفتگر محله باش ( از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

البته می گفت که حضرت آقا و یا نماینده  ایشان امر کنند که کار شما اینجا مهمتر است من قبول می کنم، بگویند برو رفتگر محله باش ، نظام به جارو کردن خیابان نیاز دارد من می رفتم ادامه مطلب ...

دیداربا آقا ( از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

دیداربا آقا ( از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

«مادر! به حضرت آقا گفتم پدر و مادرم به فدای‌ات. شما و آقا را فدای حضرت آقا کردم.» می‌گفتند به آقا گفتم آقا شما امر بفرما، ادامه مطلب ...

صدای بابا ( از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

صدای بابا ( از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

چون من خدمت نظام را می‌کنم، خدا به این بچه آرامش داده است که بتوانی دست تنها به کارهای‌ات برسی. آن روز به ایشان گفتم بچه دارد گریه می‌کند و کاری از دست‌ام برنمی‌آید.  ادامه مطلب ...

دعا برای شهادت ( از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

دعا برای شهادت ( از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

 در هر شرایطی هم به من می‌گفت: «مادر! فقط یک چیز می‌خواهم، شهادت. از شما می‌خواهم برای‌ام شهادت را از خدا بخواهید. ادامه مطلب ...

مرز مهران ( از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

مرز مهران ( از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

وقتی در محاصره بودند، شروع به خواندن دعای علقمه کرده‌اند و ناگهان دلش برای محمدهادی تنگ شد. به خودم گفتم یکبار دیگر برمی‌گردم و اینها را می‌بینم و دوباره برمی‌گردم. برای همین اربعین 93 ما با هم پیاده‌روی نجف تا کربلا را رفتیم؛ چون می‌گفت.. ادامه مطلب ...

<1>
لوگوی سایت ابر و باد