شهیدیار

خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا و ...

خاطرات آرزوی شهادت

<123>
شهیدم کن ( از خاطرات شهید مهدی عزیزی )

شهیدم کن ( از خاطرات شهید مهدی عزیزی )

زماني كه مهدي تازه زبان باز كرده بود از اولين كلمه هايي كه گفت اين بود: شهيدم كن... ادامه مطلب ...

انتخاب هدف ( از خاطرات شهید حسن ترک )

انتخاب هدف ( از خاطرات شهید حسن ترک )

من یک عیب اساسی دارم و آن این که هدفم همیشه مقطعی است . این طور نمی شود ! باید جدی فکر کنم . ادامه مطلب ...

شهادت نامه ای که حضرت زهرا(س)آن را امضاء کرد ( از خاطرات شهید احمد کریمی )

شهادت نامه ای که حضرت زهرا(س)آن را امضاء کرد ( از خاطرات شهید احمد کریمی )

توی اون اوضاع و احوال که همه تو تب و تاب عملیّات بودند سراغ مدّاح رو گرفت . راضیش کرده بود تا براش روضه بخونه ، روضه حضرت زهرا (س) ، مدّاح میخوند و حاجی گریه میکرد.. ادامه مطلب ...

لیاقت شهادت ( از خاطرات شهید علی یعقوبی )

لیاقت شهادت ( از خاطرات شهید علی یعقوبی )

از پادگان بهم زنگ زد گفت: دارم میرم خیلی اصرار کردم داداش نرو بمون همین قدر هم که رفتی خدا قبول کنه کافیه.. ادامه مطلب ...

دعا کن من شهید شوم ( از خاطرات شهید عبدالصالح زارع )

دعا کن من شهید شوم ( از خاطرات شهید عبدالصالح زارع )

در همین اثنا، خواهر آقاصالح جلو آمد و یک دستمال کاغذی تاشده به من داد و گفت این را داداش فرستاد. دستمال را باز کردم، روی دستمال برایم دعایش را نوشته بود.. ادامه مطلب ...

چله نشینی ( از خاطرات شهید قدیر سرلک )

چله نشینی ( از خاطرات شهید قدیر سرلک )

یک روز زنگ زد گفت: با تعدادی دوستان بسیجی و با صفا که مشتاق شهادت هستند در یک جلسه خودمانی که چله زیارت عاشورا است به نیت شهادت گرفته‌ایم. ادامه مطلب ...

نذر زیارت عاشورا ( از خاطرات شهید قدیر سرلک )

نذر زیارت عاشورا ( از خاطرات شهید قدیر سرلک )

شهادتش به نذری که دو سال پیش با رفقایش کردند برمی‌گردد؛ یک هیئت، زیارت عاشورا برپا کردند و فقط از اهل بیت (علیهم السلام) شهادت را طلب می‌کرد. ادامه مطلب ...

بازنشسته ( از خاطرات شهید رحیم کابلی )

بازنشسته ( از خاطرات شهید رحیم کابلی )

انگار تمام غم­‌های دنیا در دل او بود، گفتم: «چه شده؟» گفت: «بازنشسته شدم، من فکر نمی­‌کردم یک روزی بازنشسته شوم ولی شهید نشوم... ادامه مطلب ...

شهادت را برای همسرم خواستم ( از خاطرات شهید صادق عدالت اکبر )

شهادت را برای همسرم خواستم ( از خاطرات شهید صادق عدالت اکبر )

آقا جان تو رابه جان خواهرت زینب(س) قسم می دهم که تمام مسلمانان مشتاق را به نهایت سعادت، ارج و قرب واسطه شوی در نزد حق تعالی. صادقم، پاره ی تنم در مسیر تو قدم گذاشته و به تو می سپارمش! آقا جان.. ادامه مطلب ...

بیسیم چی ( از خاطرات شهید مجید سپاسی )

بیسیم چی ( از خاطرات شهید مجید سپاسی )

گفت: ببینیم, تو برنده ای یا من پشت تخته سنگی نشسته بودیم. صدای سوت خمپاره آمد.

  ادامه مطلب ...

دعا برای شهادت ( از خاطرات شهید صادق عدالت اکبری )

دعا برای شهادت ( از خاطرات شهید صادق عدالت اکبری )

دقیقا همان لحظه ای که به این مسئله فکر می کردم مزار شهید صـــــادق جنگی را دیدم .
 در آن لحظه حال عجیبی پیدا کردم اما بعداز آن به این دعا مصمم شدم ادامه مطلب ...

دعا کنید من شهید شوم ( از خاطرات شهید رسول خلیلی )

دعا کنید من شهید شوم ( از خاطرات شهید رسول خلیلی )

آقا مرتضی ‌گفت؛ من همانجا چشمم پر اشک شد، رفتم پشت چادرها و شروع کردم به گریه که این بچه در این سن و سال چقدر از امثال ما سبقت گرفته.. ادامه مطلب ...

عزم جهاد ( از خاطرات شهید مصطفی رشید پور )

عزم جهاد ( از خاطرات شهید مصطفی رشید پور )

از آن زمانی که جنگ سوریه و خط فکری داعش شکل گرفت آقا مصطفی دیگر آرام و قرار نداشت. خیلی واضح آشفتگی روحیه و احساسات انسان دوستانه و ظلم‌ستیزی را در وجودش می‌دیدم. ادامه مطلب ...

فیلمبردار آمد داخل از من پرسید چه آرزویی داری( از خاطرات شهید رضا حاجی زاده )

فیلمبردار آمد داخل از من پرسید چه آرزویی داری( از خاطرات شهید رضا حاجی زاده )

من رضا را خیلی دوست داشتم، فکر می کنم عشق ما خیلی خاص بود. بعد از رضا پرسید شما چه آرزویی دارید؟ گفت همین که خانم گفت.. ادامه مطلب ...

امضای کفن

امضای کفن

حاج قاسم سلیمانی مکرر در دفتر ما رفت‌وآمد داشت، در آخرین دیدار بعد از ملاقات رسمی گفتند که همه بیرون بروند من با شما کاری خصوصی دارم... ادامه مطلب ...

شناسایی ( از خاطرات شهیدحسین پورجعفری )

شناسایی ( از خاطرات شهیدحسین پورجعفری )

​حسین امروز چند بار نزدیک بود شهید بشیم، اما حیف.. ادامه مطلب ...

آرزوی شهادت (خاطره ای از شهید آرمان علی وردی)

آرزوی شهادت (خاطره ای از شهید آرمان علی وردی)

روزی یکی از شهدای دفاع مقدس به نام شهید عبدالله پولادوند تفحص شد. ایشان طلبه بودند ادامه مطلب ...

آرزوی شهادت ( از خاطرات شهید دانیال  رضا زاده )

آرزوی شهادت ( از خاطرات شهید دانیال رضا زاده )

لحظه خواندن خطبه عقد از همسرش خواست که برایش آرزوی شهادت کند.... ادامه مطلب ...

آرزوی شهادت ( از خاطرات شهید سلمان امیر احمدی )

آرزوی شهادت ( از خاطرات شهید سلمان امیر احمدی )

گروهی که سلمان می‌خواست همراه با آنان به سوریه برود، همان شهدای خان‌طومان بودند که تقریباً تمامشان به درجه رفیع شهادت نائل آمدند... ادامه مطلب ...

آرزوی شهادت ( از خاطرات شهید حسین زینال زاده )

آرزوی شهادت ( از خاطرات شهید حسین زینال زاده )

وقتی این حرف‌ها را زد، من دیگر چیزی نگفتم، اما دلم لرزید.... ادامه مطلب ...

<123>
لوگوی سایت ابر و باد