شهیدیار

خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا و ...

مطالب شناسایی

<1>
اعجوبه ریش خرمایی! ( از خاطرات شهید علی چیت سازیان )

اعجوبه ریش خرمایی! ( از خاطرات شهید علی چیت سازیان )

فرمانده قرارگاه نجف پرسید: «جوان ریش خرمایی کیه؟»
گفتیم: «مسئوول اطلاعات و عملیات، یه اعجوبه ایه توی کار اطلاعات.» و از او خواستم گزارش آخر رو بده. ادامه مطلب ...

آدم خوارها ( از خاطرات شهید شاهرخ ضرغام )

آدم خوارها ( از خاطرات شهید شاهرخ ضرغام )

من هم رفتم پشت یک دیوار و سنگر گرفتم . یکدفعه دیدم یک سرباز عراقی ،اسلحه به دست به سمت ما می آید . از بی خیالی او فهمیدم که متوجه ما نشده . او مستقیم به محل دستشویی نزدیک می شد . میخواستم به شاهرخ خبر بدهم اما نمی شد . کسی همراهش نبود .  ادامه مطلب ...

سردار اروند ( از خاطرات شهید حسن یزدانی )

سردار اروند ( از خاطرات شهید حسن یزدانی )

شنیده بودم غواص ماهری هم هست. قرار بود گردان‌های خط شکن از محور اروند عبور کنند. او که مسئول شناسایی بود .... ادامه مطلب ...

سجده پشت میدان مین

سجده پشت میدان مین

یک دفعه دیدم تمام بچه‌ها روی زمین افتادند. فکر کردم حتما به گشتی‌های عراقی برخوردیم. به اطراف نگاه کردم، می‌خواستم خودم را روی زمین بیندازم، اما دیدم خبری از دشمن نیست... ادامه مطلب ...

<1>
لوگوی سایت ابر و باد