شهیدیار

خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا و ...

خاطرات

مستند سازی ( از خاطرات شهید هادی باغبانی )

مستند سازی ( از خاطرات شهید هادی باغبانی )

هادی از هشت سالگی با اصرار زیاد به عضویت بسیج درآمد و از سنین نوجوانی وارد هیئت‌های مذهبی شد و همزمان مداحی می‌کرد. زمانی که به بچه‌ها قرآن درس می‌دادم  ادامه مطلب ...

صورت نورانی ( از خاطرات شهید هادی باغبانی )

صورت نورانی ( از خاطرات شهید هادی باغبانی )

 زمانی که به اتفاق همسرش به بابلسر می‌آمدند، هر روز به زیارت امامزاده ابراهیم و نماز جماعت می‌رفت. وقتی قضیه تعرض به حرم حضرت زینت(س) را شنید بسیار ناراحت و اندوهگین شد و می‌گفت.. ادامه مطلب ...

ساختمان خرابه ( از خاطرات شهید هادی باغبانی )

ساختمان خرابه ( از خاطرات شهید هادی باغبانی )

ایمانی که کوه نتونه تکونش بده  یقینی که تو بدترین غبارهم راه رو گم نکنی و پشت ولایت باشی دست آخر شهامتی که تو کارزار کم نیاری.. ادامه مطلب ...

گریه شهید در هیئت ( از خاطرات شهید حجت اصغری شریبانی )

گریه شهید در هیئت ( از خاطرات شهید حجت اصغری شریبانی )

شهیدی که در روز تاسوعای حسینی۹۴ در اثر اصابت موشک از بالا، سر و دوستانش را تقدیم به عقیله بنی هاشم کرد. ادامه مطلب ...

فقط یه دونه عکس ( از خاطرات شهید صدرزاده )

فقط یه دونه عکس ( از خاطرات شهید صدرزاده )

گاها رو شیطنت و همچنین گرفتن عکس از رفقا،گوشی رو میبردم داخل.بعد که بچه ها گوشی رو میدیدن تعجب میکردن چطوری از بازرسیها رد شده. ادامه مطلب ...

شناسایی مناطق ( از خاطرات شهید بیضایی )

شناسایی مناطق ( از خاطرات شهید بیضایی )

 خودش را معرفی کرد و به آن‌ها گفت: «نترسید، ما شیعه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب هستیم و شما در پناه مایید.» وقتی این را گفت آرام شدند. بعد با آن‌ها حرف زد...  ادامه مطلب ...

قفسه کتاب ( از خاطرات شهید رسول خلیلی )

قفسه کتاب ( از خاطرات شهید رسول خلیلی )

گفتم که اگر برایت اتفاقی بیفتد، اینجا می‌خواهیم مراسم برگزار کنیم، اینطوری که نمی‌شود؛ کمد را درست کن و این کتاب‌ها را از روی زمین جمع کن. همان روز رفت.. ادامه مطلب ...

 قبرهای الوارثین در فکه ( از خاطرات شهید رسول خلیلی )

قبرهای الوارثین در فکه ( از خاطرات شهید رسول خلیلی )

گفتم که بچه‌ها شب می‌آمدند در این قبرها راز و نیاز می‌کردند و نماز شب می‌خواندند و برای هر شهیدی هم که شهید می‌شد ما یک قبر سمبلیک درست می‌کردیم، خلاصه رسول را توجیه کردم. ادامه مطلب ...

ترجمه عربی ( از خاطرات شهیدعلی سلطان مرادی )

ترجمه عربی ( از خاطرات شهیدعلی سلطان مرادی )

به مطالعه و پژوهش علاقه زیادى داشت. جالب اینجاست که به دلیل تسلط بر ٢ زبان عربى و انگلیسى، حوزه مطالعاتیش شامل کتابهاى عربى و انگلیسى هم مى شد. ادامه مطلب ...

شهید بی سر، بی دست و بی پا ( از خاطرات شهید سید میلاد مصطفوی )

شهید بی سر، بی دست و بی پا ( از خاطرات شهید سید میلاد مصطفوی )

وقتی شهید میشن نمیتونن بیارنشون عقب،یکی از شهدای مدافع ، ایشونو میبرن یه جا تا به دست داعشیا نیوفته، ولی خودشون شهید میشن و.. ادامه مطلب ...

شهیدم کن ( از خاطرات شهید مهدی عزیزی )

شهیدم کن ( از خاطرات شهید مهدی عزیزی )

زماني كه مهدي تازه زبان باز كرده بود از اولين كلمه هايي كه گفت اين بود: شهيدم كن... ادامه مطلب ...

بعد شهادتم دلخوري نكن ( از خاطرات شهید مهدی عزیزی )

بعد شهادتم دلخوري نكن ( از خاطرات شهید مهدی عزیزی )

اگر زمان امام حسين بود و من مي خواستم بروم به سپاه امام حسين ! تو چه مي گفتي؟! من هم گفتم: صد تا چون تو فداي امام حسين( ع).. ادامه مطلب ...

انتخاب هدف ( از خاطرات شهید حسن ترک )

انتخاب هدف ( از خاطرات شهید حسن ترک )

من یک عیب اساسی دارم و آن این که هدفم همیشه مقطعی است . این طور نمی شود ! باید جدی فکر کنم . ادامه مطلب ...

ذکر عملی ( از خاطرات شهید حسن ترک )

ذکر عملی ( از خاطرات شهید حسن ترک )

می گفتی : « این شکر است . خدا به من ماشین داده ؛ این طوری شکرش را به جا می آورم.. ادامه مطلب ...

مراقبه دقیق ( از خاطرات شهید حسن ترک )

مراقبه دقیق ( از خاطرات شهید حسن ترک )

در پایان هر روز می نشستی و اعمالت را بررسی می کردی . روی یک کاغذ می نوشتی تا یادت نرود..


  ادامه مطلب ...

 للمتقين اماما ( از خاطرات شهید مصطفی چمران )

للمتقين اماما ( از خاطرات شهید مصطفی چمران )

چون بعضی از دانشجویان خجالت می‌کشیدند که در دانشگاه نماز بخوانند ،با اینکه او از ریا نفرت داشت..



  ادامه مطلب ...

یک جلد قرآن ( از خاطرات شهید جهان آرا )

یک جلد قرآن ( از خاطرات شهید جهان آرا )

توی صفحه ی اول نوشت " امیدم در این است که این کتاب اساس حرکت مشترک ما باشد و نه چیز دیگر..

  ادامه مطلب ...

مسئولیت ( از خاطرات شهید عبدالحمید دیالمه )

مسئولیت ( از خاطرات شهید عبدالحمید دیالمه )

پس از اعلام آراء و نتایج انتخابات از مشهد و رأی بالای ایشان ، به محض دیدار در اولین برخورد ، بی اختیار..

  ادامه مطلب ...

 رعايت حق الناس حتي در صف سلف ( از خاطرات شهید دیالمه )

رعايت حق الناس حتي در صف سلف ( از خاطرات شهید دیالمه )

گفت: من یک حق داشتم و از آن استفاده کردم و برای شما غذا گرفتم و حالا برمی‌گردم و برای خودم غذا می‌گیرم.. ادامه مطلب ...

معیارهای اسلام ( از خاطرات شهید دیالمه )

معیارهای اسلام ( از خاطرات شهید دیالمه )

مرتّب خود را زیر ذرّه‌بین معیارهای اسلام قرار د‌هید و د‌ر كارها و د‌ید‌گاه‌هایتان د‌قّت د‌اشته باشید. سر سوزنی انحراف.. ادامه مطلب ...

لوگوی سایت ابر و باد