شهیدیار

خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا و ...

عکس یادگاری ( از خاطرات شهید نادر حمید )

اشتراک گذاری این مطلب در تلگرام
عکس یادگاری ( از خاطرات شهید نادر حمید )
وقتی محمدحسین بدنیا اومدخیلی خوشحال بودازسوریه به همه زنگ زدبه مادرم،خواهرهای خودش وبرادرش که پسرم  بدنیا اومد.

وقتی بچه روبهش دادن بلافاصله توی گوشش  اذان و اقامه خواند,خدا رو شکر میکرد.

پیشونشوبوسیدواسمش رومحمدحسین که ازقبل انتخاب کرده بودیم توی گوشش زمزمه کرد.

خلاصه اون روزخیلی خوشحال بودن . گفت بایدعکس بگیرم بابچه هام من دیگه خانواده ام  تکمیل شده یه پسر ویه دختر.

پرستارروصدا زد وبا لهجه  عربی وسوری بهش گفت میشه ازمن وبچه هام عکس بگیرید.

واین عکس رو به یادگار گذاشتن. .

پیام کاربران

لوگوی سایت ابر و باد