شهیدیار

خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا و ...

خاطرات شهید مسعود شادکام

<1>
دیگر نیازی به صابون نبود ( از خاطرات شهید مسعود شادکام )

دیگر نیازی به صابون نبود ( از خاطرات شهید مسعود شادکام )

یک شب بیدار شدم دیدم کسی در اتاق نیست! رفتم بیرون. چون معمولا" صابون در دستشویی نبود کورمال کورمال به داخل تدارکات دسته رفتم. ادامه مطلب ...

<1>
لوگوی سایت ابر و باد