شهیدیار

خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا و ...

خاطرات خدمت به مادر

<1>
خدمت به مادر( از خاطرات شهید چمران )

خدمت به مادر( از خاطرات شهید چمران )

یک هفته بود مادرم در بیمارستان بستری بود. مصطفی به من سفارش کرد که «شما بالای سر مادرتان بمانید ولش نکنید، حتی شبها». و من هم این کار را کردم. مامان که خوب شد و آمدیم خانه، من دو روز دیگر هم پیش او ماندم، یادم هست روزی که مصطفی آمد.. ادامه مطلب ...

همسرداری (از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

همسرداری (از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

همیشه همسرداری اش خاص بود؛ وقتی می خواستیم با هم بیرون برویم، لباس هایش را می چید واز من می خواست تا انتخاب کنم و از طرف دیگر توجه خاصی به مادرش داشت.   ادامه مطلب ...

اگر دو دست هم نداشتم ... ( ازخاطرات شهید علی ماهانی )

اگر دو دست هم نداشتم ... ( ازخاطرات شهید علی ماهانی )

رختها رو گذاشتم تا وقتی از بیرون اومدم بشورم. وقتی برگشتم دیدم علی از جبهه برگشته و گوشه حیات نشسته ادامه مطلب ...

آخرین دیدار ( از خاطرات شهید رضا کارگر برزی )

آخرین دیدار ( از خاطرات شهید رضا کارگر برزی )

انگار می‌خواست بی‌دغدغه برود و حتما در دلش با همه وداع کرد . البته سه روز قبل از شهادتش تماس گرفت و با من و پدرش صحبت کرد، همه‌اش می‌گفت: ادامه مطلب ...

احترام به پدر ومادر ( از خاطرات شهید روح الله عجمیان )

احترام به پدر ومادر ( از خاطرات شهید روح الله عجمیان )

خیلی هوای من و پدرش را داشت. وقتی از بیرون به خانه می‌آمدم، سریع بلند می‌شد و... ادامه مطلب ...

<1>
لوگوی سایت ابر و باد