شهیدیار

خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا و ...

خاطرات شهید عبدالمطلب اکبری

<1>
ناشنوا ( از خاطرات شهید عبدالمطلب اکبری )

ناشنوا ( از خاطرات شهید عبدالمطلب اکبری )

وقتی دید ما نمی‌فهمیم، بغل دست قبر این شهید با انگشتش یه دونه چارچوب قبر کشید و رویش نوشت: شهید عبدالمطلب اکبری. بعد به ما نگاه کرد و گفت: ‌نگاه کنید! خندید، ما هم خندیدیم. ادامه مطلب ...

<1>
لوگوی سایت ابر و باد