همین برام بسه ( از خاطرات شهید صیاد شیرازی )
اشتراک گذاری این مطلب در تلگرام
همین برام بسه
قرار بود بهش درجه سرلشگرى بدهند.
گفتيم: « به سلامتى مباركه بابا.»
خنديد.
تند و سريع گفت:
«خوش بحالم. امّا درجه گرفتن، فقط ارتقاى سازمانى نيست.وقتى آقا درجه رو بذارن رو دوشم، حس مى كنم ازم راضيَن.وقتى ايشون راضى باشن، امام عصر هم راضين. همين برام بسه. »
قرار بود بهش درجه سرلشگرى بدهند.
گفتيم: « به سلامتى مباركه بابا.»
خنديد.
تند و سريع گفت:
«خوش بحالم. امّا درجه گرفتن، فقط ارتقاى سازمانى نيست.وقتى آقا درجه رو بذارن رو دوشم، حس مى كنم ازم راضيَن.وقتى ايشون راضى باشن، امام عصر هم راضين. همين برام بسه. »
اشخاص
موضوعات
مطالب دیگر از این اشخاص
- برای تشکر(خاطره ای از شهید صیاد شیرازی )
- زندگینامه شهید صیاد شیرازی
- بروید صیاد شیرازی شوید! ( خاطره ای درباره شهید صیاد )
- فقط خدمت (از خاطرات شهید صیاد شیرازی)
- کوچه پر از دختر ( از خاطرات شهید صیاد شیرازی )
- آبگوشت ( از خاطرات شهید صیاد شیرازی )
- ماشین ژیان داشت ( از خاطرات شهید صیاد شیرازی )
- همین برام بسه ( از خاطرات شهید صیاد شیرازی )
- دعای فرج ( از خاطرات شهید صیاد شیرازی )
پیام کاربران
ارسال
شبکه های اجتماعی
عضویت در کانال تلگرامی ابر و باد
لوگوی سایت ابر و باد
-small.jpg "نامحرم ( از خاطرات شهید حسن قاسمی دانا )")
