شهیدیار

خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا و ...

امید به زندگی ( از خاطرات شهید مهدی قاضی خانی )

اشتراک گذاری این مطلب در تلگرام
امید به زندگی ( از خاطرات شهید مهدی قاضی خانی )
بعد از نهال زمانی که محمد یاسین فرزند سوممان متولد شد خیلی ها به آقا مهدی خورده می گرفتند که چرا اینقدر بچه می آورید؟!
او هم می گفت: «چون سلامت روح و جسم داریم. هر کسی خودش می داند چند فرزند برای زندگی‌اش لازم است.»
این را داخل پرانتز لازم می‌دانم تأکید کنم:
بعضی ها فکر می کنند امثال مهدی آرزویی ندارند یا دیگر به زندگی امید نداشتند، به همین دلیل رفتند جنگ.
این درحالی است که آنها صد در صد اشتباه می کنند. مهدی بسیار به زندگی امید داشت.
حتی علاقه من را به داشتن بچه‌های زیاد می دانست و برای اینکه به رفتنش راضی شوم قول داد مجددا بچه دار شویم.
به همین دلیل اناری پرک کردیم و دادیم به یک روحانی به آن دعا خواند تا بخوریم که وقتی از سوریه آمد فرزند دیگری بیاوریم.
این یعنی او امید به زندگی داشت.

مطالب دیگر از این اشخاص

پیام کاربران

لوگوی سایت ابر و باد