به شرط شفاعت ( از خاطرات شهید حسین همدانی )
اشتراک گذاری این مطلب در تلگرام
سردار از همسرش خواسته بود تا تمام فرزندان را دور هم جمع کند،
با اینکه پسر بزرگشان مشغله داشت اما سردار اصرار کرد تا حتما خودش را به جمع خانواده برساند،
آن شب روحیه شادابی داشت گویا می دانست قرار است دیگر بر نگردد.
همسر سردار در این ملاقات گفت:
از رفتن شما به سوریه راضی نیستم که سردار در پاسخ گفت شهادت آرزوی من است.
همسرش هم به شرط شفاعت وی بعد از شهادت آرام و راضی شد.
با اینکه پسر بزرگشان مشغله داشت اما سردار اصرار کرد تا حتما خودش را به جمع خانواده برساند،
آن شب روحیه شادابی داشت گویا می دانست قرار است دیگر بر نگردد.
همسر سردار در این ملاقات گفت:
از رفتن شما به سوریه راضی نیستم که سردار در پاسخ گفت شهادت آرزوی من است.
همسرش هم به شرط شفاعت وی بعد از شهادت آرام و راضی شد.
موضوعات
مطالب دیگر از این اشخاص
- شاید این آخرین ماموریتم باشد ( خاطره آخرین دیدار با شهید حسین همدانی )
- وصیت نامه شهید حسین همدانی
- اخراجی ها ( از خاطرات شهید حسین همدانی )
- زندگینامه شهید حسین همدانی
- اشک هایی از کریستال ( از خاطرات شهید حسین همدانی )
- اخوی ( از خاطرات شهید حسین همدانی )
- به شرط شفاعت ( از خاطرات شهید حسین همدانی )
- یک روز نمازو روزه ( از خاطرات شهید حسین همدانی )
- تمیز کردن فریزر ( از خاطرات شهید حسین همدانی )
- تغییر فامیلی ( از خاطرات شهید همدانی )
پیام کاربران
ارسال
شبکه های اجتماعی
عضویت در کانال تلگرامی ابر و باد
لوگوی سایت ابر و باد
