شهیدیار

خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا و ...

مبارزه بانفس ( از خاطرات شهید آبشناسان )

اشتراک گذاری این مطلب در تلگرام
مبارزه بانفس ( از خاطرات شهید آبشناسان )
یك روز چند تا از خانم های افسرها دور هم جمع شده بودند ،
یكیشان می گفت: شوهر من آنقدر دخترم را دوست داره كه اگر دخترم نصف شب بگه
كه من كنتاكی می خوام، میره و از هرجا كه شد برایش می خره.
 گیتی گفت:جدی؟ شوهر من آنقدر دخترمو دوست داره كه اگه اون هر وقت روز بگه كه من كنتاكی می خوام می گه با نفست مبارزه كن دخترم.

موضوعات

پیام کاربران

شهرام ( بررسی نشده ) 5 سال قبل لطفا از شهید بزرگوار حسن ابشناسان بیشتر مطلب بگذارید. باتشکر پاسخ
لوگوی سایت ابر و باد