شهیدیار

خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا و ...

هدیه ناقابل ( از خاطرات شهید مصطفوی )

اشتراک گذاری این مطلب در تلگرام
هدیه ناقابل ( از خاطرات شهید مصطفوی )
کت و شلوار بسیار زیبایی  داشت. در مراسمات جشن اهل بیت می پوشید. اوایل سال 88 بود. یکبار گفتم: سید این کت و شلوار رو چند خریدی؟

پرسید: چطور؟ گفتم اگه جایی سراغ داری که قیمت مناسب می فروشه به ما معرفی کن .

رو به من کرد و گفت: سایز من به تو می خوره ، فردا برات می یارم!

همان شب کت و شلوار خودش را داد خشکشویی . فردا آورد و تحویل من داد . هرچه اصرار کردم بی فایده بود.

سید می گفت:این یک هدیه ناقابل است برای شما! فقط از شما مخواهم برام دعا کنی شهید بشم!

سید یک بار هم به همین صورت کفشهایش را هدیه داده بود.

پیام کاربران

لوگوی سایت ابر و باد