شهیدیار

خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا و ...

مطالب

بگو 7 هزار سال! (از خاطرات عملیات خیبر)

بگو 7 هزار سال! (از خاطرات عملیات خیبر)

عملیات خیبر انقدر سخت و سنگین بود که بعداز گشت هفت شب در جریزه مجنون ، وقتی به شهید کلهر گفتم: که این هفت شب چگونه گذشت ، پاسخ داد : ... ادامه مطلب ...

فرمانده لشکر بود! ( از خاطرات شهید کاوه )

فرمانده لشکر بود! ( از خاطرات شهید کاوه )

گونی بزرگی را گذاشته بود روی دوشش و توی سنگرها جیره پخش می کرد.
بچه ها هم با او شوخی می کردند: ادامه مطلب ...

حکم فرماندهی سپاه سقز ( خاطره ای از شهید کاوه )

حکم فرماندهی سپاه سقز ( خاطره ای از شهید کاوه )

دست کرد توی جیبش و نامه ای بیرون آورد. حکم فرماندهی سپاه سقز بود. فکر کردم مال خودش است، با خودم گفتم: حتماً می خواد قول بگیره که پشتش باشم و باهاش کار کنم. ادامه مطلب ...

تنهاترین سردار ( جانباز شهید احمد پاریاب )

تنهاترین سردار ( جانباز شهید احمد پاریاب )

16ساله بود که "آمد" به سوی میعادگاه عشاق. زیرک بود و چابک، فرمانده گردان شد. 
در اکثر عملیات‌ها حضور داشت. با "همت" جبهه ها دم‏خور بود. .. ادامه مطلب ...

هر دفعه با یک ترفندی ( از خاطرات شهید مرحمت بالازاده )

هر دفعه با یک ترفندی ( از خاطرات شهید مرحمت بالازاده )

خیلی قاطع و پیگیر بود. تصمیمش را گرفته بود. می‌گفت: "هر طور شده باید به جبهه بروم؛ مگر در نهج البلاغه نخوانده اید: جهاد یکی از درهای بهشت است. من باید به جبهه بروم."  ادامه مطلب ...

نمی توانست موتور سواری کند ( از خاطرات شهید مرحمت بالازاده )

نمی توانست موتور سواری کند ( از خاطرات شهید مرحمت بالازاده )

چون جثه شهید بسیار کوچک بود  و نمی‌توانست موتور سواری بکند با یکی از دوستانش می‌آمد، وقتی می‌خواست بایستد، ... ادامه مطلب ...

دوباره متولد شدم. ( خاطره ای از شهید احمد بیابانی )

دوباره متولد شدم. ( خاطره ای از شهید احمد بیابانی )

احمد را همه بچه هاي  شاه عبدالعظيم مي شناسند. اويكي از اون داش مشتي هايش بود. از آن لوطي هايي كه امروز خيلي كمتر از آنها مي بينيم. ادامه مطلب ...

وصیت نامه شهید مرحمت بالا زاده

وصیت نامه شهید مرحمت بالا زاده

آری ای ملت غیور شهید پرور ایران! درود بر شما! درود برشما که همیشه در مقابل کفر ایستاده اید و می‌ایستید تا آخرین قطره خونتان.
  ادامه مطلب ...

وصیت نامه شهید مصطفی کلهری

وصیت نامه شهید مصطفی کلهری

خدمت شما نور چشم های خودم سلام علیکم. می بخشید از این که آخرین سلام خود را از راه دور به شما می کنم، چون دیگر به دست بوس شما نمی آیم. ان شاءالله که خدا توفیق شهادت نصیب من کند. 
  ادامه مطلب ...

وصیت نامه شهید اسماعیل دقایقی

وصیت نامه شهید اسماعیل دقایقی

خدايا شهادت مي‏دهم كه غير از تو خدايي نيست و محمد (ص) رسول و فرستاده
توست و علي (ع) وصيّ رسول خداست. سلام بر خاندان عصمت و طهارت. درود بر
خميني كبير و سلام بر روحانيّت معظّم و امت حزب ‏الله. ادامه مطلب ...

زندگینامه شهید اسماعیل دقایقی

زندگینامه شهید اسماعیل دقایقی

هنگامي كه ماموريت تيپ يادشده به ايشان واگذار گرديد همانگونه كه شعار هميشگي‌اش در زندگي اين بود كه هيچ‌وقت نبايد آرامش خودمان را در آرامش مادي بدانيم، براي عملي ساختن و تحقق آن، تلاشي شبانه‌روزي داشت و تمامي قدرت و امكانات خود را وقف انجام وظيفه الهي كرد . ادامه مطلب ...

زندگینامه شهید مصطفی کلهری

زندگینامه شهید مصطفی کلهری

تحصيلات او کوتاه بود، تا دوره راهنمايي؛ به قول پدر بزرگوارش «مصطفي» پسري بود خيلي غيرتي؛ نمي توانست تحمّل کند که خود تحصيل کند ولي ديگران کار کنند. با وجود اين دانش آموز ممتازي بود درس را رها نمود و به سوي کار شتافت. ادامه مطلب ...

زندگینامه شهید مرحمت بالا زاده

زندگینامه شهید مرحمت بالا زاده

در هفدهم خردادماه 1349 در یک کیلومتری تازه کند «انگوت» در روستای «چای گرمی»، خانواده ای صاحب فرزندان دوقلویی می شوند که یکی از آنها نیامده به سوی پروردگار بر می گردد و آن یکی برای خانواده اش تحفه ای می ماند. خانواده نام "مرحمت" را برایش بر می گزینند.
  ادامه مطلب ...

وصیت نامه شهید علی چیت سازیان

وصیت نامه شهید علی چیت سازیان

حمد و سپاس خداوندى را كه در رحمت خود را در اين عصر و زمان بر روى بندگان خود باز كرده و راه و روش اسلام شناسى را به ما آموخت و ما را از ظلمت و تاريكى به صبح سفيد و آشنائى و پيروزى بر نفس سركش كشاند و از خواب غفلت به بيدارى كشيد  ادامه مطلب ...

زندگینامه شهید علی چیت سازیان

زندگینامه شهید علی چیت سازیان

در عمليات والفجر 2 بعد از تلاشها و دلاوري‌هاي فراوان مجروح گرديد. و مدتي در بيمارستان بستري شد در عمليات والفجر5 چهره فعال و موفق علي و واحدش نقش مؤثري در پيروزي‌هاي اسلام داشت. آنان والفجر 8 را نيز با حماسه آفريني‌هاي خود در صحنه تاريخ ماندگار کردند به گونه‌اي که فرمانده محترم کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي آنان را حافظان تنگه احد در نبرد فاو لقب داد. 
ادامه مطلب ...

زندگیش جنگ شده بود ( از خاطرات شهید مجتبی هاشمی )

زندگیش جنگ شده بود ( از خاطرات شهید مجتبی هاشمی )

سخت ترین دوران زندگی ما تازه بعد از انقلاب و شروع جنگ آغاز شد. سید دیگر در خانه نمی ماند. من بودم و 5 تا بچه قد و نیم قد،  ادامه مطلب ...

محمدرضا تورجی زاده هم پرواز کرد

محمدرضا تورجی زاده هم پرواز کرد

رفتم پیش جواد محب، فرمانده گروهان خودمان. وارد سنگر شدم. نشستم گوشه سنگر به کارهای محمد (محمدرضا تورجی زاده) فکر می کردم. یادم افتاد در ایام کربلای 5 ... ادامه مطلب ...

وصیت نامه شهید محمد رضا تورجی زاده

وصیت نامه شهید محمد رضا تورجی زاده

الحمدالله رب‌العالمین، شهادت می‌دهم که معبودی جز الله نیست و برای رشدانسان‌ها پیامبرانی فرستاده که نبی اکرم محمد ابن عبدالله خاتم آنان است 
او نیز برای استمرار راه صحیح این امت و عدم انحراف از مبانی عالیه اسلامحضرت علی (علیه السلام) را به عنوان ولی و وصی بعد از خود معرفی نمود. ادامه مطلب ...

محمد انقلابی ( از خاطرات شهید تورجی زاده )

محمد انقلابی ( از خاطرات شهید تورجی زاده )

خواهر بزرگ ما در آن زمان دانشجوی دانشگاه اصفهان بود. بیشتر اخبار اعتصابات و ... را از طریق او باخبر می‌شدیم.
در سال 57 محمد با چند جوان انقلابی محل دوست شده بود. یک شب چند نوار کاست از سخنرانی‌های امام را به خانه آورد ادامه مطلب ...

مدرسه مذهبی ( از خاطرات شهید تورجی زاده )

مدرسه مذهبی ( از خاطرات شهید تورجی زاده )

من سه سال از او کوچکتر بودم. محمد به کلاس چهارم می‌رفت. من هم به کلاس اول. اما پدر نه تنها من را ثبت‌نام نکرد، بلکه به مدرسه رفت و پرونده محمد را هم گرفت!
.خیلی تعجب کردیم. بعد از شام نشسته بودیم دور هم. پدر گفت:‌مدرسه فردوسی خوب بود. بعد گفت:‌
  ادامه مطلب ...

لوگوی سایت ابر و باد