شهیدیار

خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا و ...

مداحی

مداحی
مداحی

خاطرات

    مداحی محمدرضا ( از خاطرات شهید تورجی زاده )

    مداحی محمدرضا ( از خاطرات شهید تورجی زاده )

    پنج سال بیشتر نداشت. رفته بودیم منبر مرحوم کافی. بعد از سخنرانی برنامه مداحی بود. همه سینه می زدند.
    برگشتیم خانه. محمد رفت داخل انباری. تکه لوله ای را برداشت. ادامه مطلب ...

    صدای ملکوتی ( از خاطرات شهید تورجی زاده )

    صدای ملکوتی ( از خاطرات شهید تورجی زاده )

    بچه مدرسه ای بودم. مذهبی و مقید نبودم اما پسر بغل دستیم تو کلاس مومن بود. یه روز چند تا نوار دستش دیدم پرسیدم اینا چیه؟ گفت: اینا مناجات و مداحیه. با اینکه اهلش نبودم از رو کنجکاوی گفتم میدی ببرم خونه گوش بدم؟ ....تا شب یادم رفت اصلا گوش بدم.  ادامه مطلب ...

    مزار شهید( از خاطرات شهید تورجی زاده )

    مزار شهید( از خاطرات شهید تورجی زاده )

    به طرز عجیبی مشکلاتشان حل می ­شود! مخصوصاً اگر مشکل ازدواج باشد! این را خیلی از جوانهای اصفهانی می­ دانند. شما کافی است یک شب جمعه بیایی اینجا بسیاری از کسانی که با عنایت این شهید مشکل آنها حل شده حضور دارند. ادامه مطلب ...

    در آغوش امام زمان ( از خاطرات شهید تورجی زاده )

    در آغوش امام زمان ( از خاطرات شهید تورجی زاده )

    بعد از شهادت محمد تا چند روز در اردوگاه فقط نوارهای مداحی و مناجات‌های محمد را پخش می‌کردند،
     بیشتر مناجات‌ها و مداحی‌های محمد در مورد امام زمان بود؛ خیلی ناراحت بودم تا اینکه یک شب محمد را در خواب دیدم،
      ادامه مطلب ...

        لب تشنه ( از خاطرات شهید داوود جوانمرد)

    لب تشنه ( از خاطرات شهید داوود جوانمرد)

    گفتم: این همه آب و شربت پخش می‌کنند، چرا نخوردی؟ چرا به خودت ظلم می‌کنی؟  ادامه مطلب ...

لوگوی سایت ابر و باد