چشمانی که دنیا رو دید و دل برید ( از خاطرات شهید بیضایی )
اشتراک گذاری این مطلب در تلگرام
شهید محمود رضا بیضایی قبل از ازدواجش همیشه دوست داشت که در آینده دختری داشته باشه و اسمشو بذاره کوثر
بعد ازدواجش هم خدا بهش دختری داد و اسمشو کوثر گذاشت.
شب یکی از عملیات ها بهش گفتند که امکان تماس با خانواده هست نمیخوای صدای کوثر کوچولوت رو بشنوی؟؟؟
گفت: از کوثرم گــــــــــذشتم....
بعد ازدواجش هم خدا بهش دختری داد و اسمشو کوثر گذاشت.
شب یکی از عملیات ها بهش گفتند که امکان تماس با خانواده هست نمیخوای صدای کوثر کوچولوت رو بشنوی؟؟؟
گفت: از کوثرم گــــــــــذشتم....
موضوعات
مطالب دیگر از این اشخاص
- وصیت من همان جمله حاج همت است
- از کوثر هم گذشتم ( از خاطرات شهید بیضایی )
- آخرین نامه شهید بیضایی به همسرش
- حرم مطهر ( از خاطرات شهید بیضایی )
- زلزله رودبار ( از خاطرات شهید محمود رضا بیضایی )
- چفیه آقا ( از خاطرات شهید محمود رضا بیضایی )
- فدا شدن ( از خاطرات شهید محمود رضا بیضایی )
- شهادت را به کسانی می دهند که پرکارند ( از خاطرات شهید بیضایی )
- وصیت نامه شهید محمود رضا بیضایی
- زندگینامه شهید محمود رضا بیضایی
- رفتی آنطرف، اس ام اس بده! ( از خاطرات شهید بیضایی )
- انگشتر عقیق ( از خاطرات شهید بیضایی )
- شوخی ( از خاطرات شهیدمحمود رضا بیضایی )
- شناسایی مناطق ( از خاطرات شهید بیضایی )
- چشمانی که دنیا رو دید و دل برید ( از خاطرات شهید بیضایی )
- بسکتبال ( از خاطرات شهید بیضایی )
- پرچم سیاه ( از خاطرات شهید محمودرضا بیضایی )
- شیعههای لبنان بهترند یا عراق؟ ( از خاطرات شهید بیضایی )
- مطالعه کتاب ( از خاطرات شهید بیضایی )
- سخت کوش ( از خاطرات شهید محمودرضا بیضایی )
- این عکس را برای همیشه نگه دار مادر ( از خاطرات شهید هادی شجاع )
پیام کاربران
ارسال
شبکه های اجتماعی
عضویت در کانال تلگرامی ابر و باد
لوگوی سایت ابر و باد
