شبها نمازشب می خوند.
اولین نفر بود که بلند میشد اذان می گفت و نماز جماعت برگزار می کرد.
استاد قرآنمون بود. شبها می یومد و می گفت بیایم سوره ذاریات بخونیم
یه رفیق قدیمی7 سال قبلعلیرضاعشق ما بود دوسش داریم فقط یه خورده نامرد بود تنهایی رفت ودست رفیقش رو نگرفت شاید هم یه روزی ثابت کنه که من درموردش اشتباه می کنم خیلی هم مرد بود.پاسخ
یه رفیق قدیمی7 سال قبلعلیرضاعشق ما بود دوسش داریم فقط یه خورده نامرد بود تنهایی رفت ودست رفیقش رو نگرفت شاید هم یه روزی ثابت کنه که من درموردش اشتباه می کنم خیلی هم مرد بود.پاسخ
( بررسی نشده ) 7 سال قبلعلیرضا عشق ما بود گل بود طلا بود عزیز بود واسش می میرم ولی نباید تنهایی می رفت باید دست منم می گرفت هنوز نا امید نیستم امید وارم یه روز دستم رو بگیره.پاسخ