حاجی اومدن ( از خاطرات شهید مهدی صابری )
اشتراک گذاری این مطلب در تلگرام
سید"ابراهیم" میگفت:یه روز که "حاجی" اومده بودن مقر "مهدی" خواب بود بیدارش کردم گفتم:
حاجی"اومدن،سراسیمه خودشو رسوند و عکس گرفتیم.
پریشانی موهای شهید "صابری" هم بخاطر تازه بیدار شدن ایشون از خواب هستش.
حاجی"اومدن،سراسیمه خودشو رسوند و عکس گرفتیم.
پریشانی موهای شهید "صابری" هم بخاطر تازه بیدار شدن ایشون از خواب هستش.
موضوعات
مطالب دیگر از این اشخاص
- وصیت نامه شهید مهدی صابری
- کلاشینکفت ( از خاطرات شهید مهدی صابری )
- غریبه ( از خاطرات شهید مهدی صابری )
- حاجی اومدن ( از خاطرات شهید مهدی صابری )
- موشک های پیشرفته ( از خاطرات شهید مهدی صابری )
- بمون تو خماریش ( از خاطرات شهید مهدی صابری )
- حضرت علی اکبر (ع) ( از خاطرات شهید مهدی صابری )
- اربعین ( از خاطرات شهید مهدی صابری )
- شجاعت ( از خاطرات شهید مهدی صابری )
- توله سگ کوچولو ( از خاطرات شهید مهدی صابر ی)
- بهشت معصومه(س) ( از خاطرات شهید علی تمام زاده )
پیام کاربران
ارسال
شبکه های اجتماعی
عضویت در کانال تلگرامی ابر و باد
لوگوی سایت ابر و باد
