شهیدیار

خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا و ...

یک ساعت هم وقت ندارم ( نامه شهید شاپور به همسرش )

اشتراک گذاری این مطلب در تلگرام
یک ساعت هم وقت ندارم ( نامه شهید شاپور به همسرش )
او در یکی از نامه‌هایش به همسر خود نوشت:
از روزی که ازت جدا شدم، یک ساعت هم وقت ندارم که برایت تلفن که هیچ نامه بنویسم. هیجده گردان به ما مربوط است. منظورم آموزش آنهاست. هم اکنون که برایت نامه می‌نویسم، ساعت ۸ شب است و از ساعت ۱۰ الی ۶ صبح پنج گردان را به مانور خواهیم برد... خیلی برای تو و خانواده و خانه نگرانم. نمی‌دانم وضعتان در چه حالی است؟ باور کن خیلی ناراحت هستم که آیا گرسنه مانده‌اید؟ نفت دارید؟ مریض نیستید؟ پول دارید؟ خدایا خدایا فقط تو می‌دانی و بس که در جیبم فقط ده تومان پول دارم... که نمی‌شود کاری کرد. ازت خواهش می‌کنم مقاومت کن خدا بزرگ است. باور کن نمی‌دانی در چه وضعی هستم. خواهش می‌کنم از وضعیت خودتان برایم بنویس... آیا عذرا گرسنه می‌ماند، شیر دارد یا نه؟ محمد چه کار می‌کند؟ بگو بابا می‌گوید، شرمنده‌ات هستم. خداحافظ به امید پیروزی...

پیام کاربران

لوگوی سایت ابر و باد