شهیدیار

خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا و ...

فقط لباس ( از خاطرات شهید آوینی )

اشتراک گذاری این مطلب در تلگرام
فقط لباس ( از خاطرات شهید آوینی )
زمان ما هم مثل همیشه، رسم و رسوم ازدواج زیاد بود. ریخت و پاش هم بیداد می کرد.

ولی ما از همان اول ساده شروع کردیم؛ خریدمان یک بلوز ودامن برای من بود و یک کت وشلوار برای مرتضی.

چیز دیگری را لازم نمی دانستیم. به حرف و حدیث ها و رسم و رسوم هم کاری نداشتیم؛

خودمان برای زندگی مان تصمیم می گرفتیم. همین ها بود که زندگی مان را زیباتر می کرد.

مطالب دیگر از این اشخاص

پیام کاربران

لوگوی سایت ابر و باد