شهیدیار

خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا و ...

خاطرات زیارت عاشورا

<1>
اشکهاش سرازیر بود ( از خاطرات شهید ماشاالله شیخی )

اشکهاش سرازیر بود ( از خاطرات شهید ماشاالله شیخی )

وقتي با خداي خودش چه در تنهايي و چه تو جمع راز و نياز مي كرد، اشكهاش هم سرازير مي شد ، خصوصاً در نمازهاي مغرب.وقتايي كه من كنارش بودم مي ديدم چطور گريه مي كنه و ... ادامه مطلب ...

هذا محب الحسین ( از خاطرات شهید مرتضی زندیه )

هذا محب الحسین ( از خاطرات شهید مرتضی زندیه )

گریه کن امام حسین  عليه السلام  بود.از اونایی که گریه کردنش با بقیه فرق می کرد. 
وقتی از مجلس روضه امام حسین می آمد  بیرون چشمانش سرخ شده بود، از بس گریه می کرد.... ادامه مطلب ...

زیارت عاشورا

زیارت عاشورا

 به شوخی بهش گفتم : « این عملیاتی که من تدارکش را دیده ام اینقدر فشارش بالاست که اگر هم نخوانی شهید می شوی ، نیازی به نذر کردن ندارد» گفت :   ادامه مطلب ...

نماز شب ( از خاطرات شهید مسلم خیزاب )

نماز شب ( از خاطرات شهید مسلم خیزاب )

 پس از هر نماز، آیت الکرسی، تسبیحات حضرت زهرا، سه بار سوره توحید، صلوات و آیات دو و  سه سوره طلاق را حتماً تلاوت می‌کرد.. ادامه مطلب ...

سیزدهمین روز حضور ( از خاطرات شهید سید احسان حاجی حاتملو )

سیزدهمین روز حضور ( از خاطرات شهید سید احسان حاجی حاتملو )

مراسم عقدمان را در جوار مزار شهدای گمنام برگزار کردیم و نام فرزندمان را احسان قبل از تولد فرزندش انتخاب کرد  ادامه مطلب ...

چله نشینی ( از خاطرات شهید قدیر سرلک )

چله نشینی ( از خاطرات شهید قدیر سرلک )

یک روز زنگ زد گفت: با تعدادی دوستان بسیجی و با صفا که مشتاق شهادت هستند در یک جلسه خودمانی که چله زیارت عاشورا است به نیت شهادت گرفته‌ایم. ادامه مطلب ...

نذر زیارت عاشورا ( از خاطرات شهید قدیر سرلک )

نذر زیارت عاشورا ( از خاطرات شهید قدیر سرلک )

شهادتش به نذری که دو سال پیش با رفقایش کردند برمی‌گردد؛ یک هیئت، زیارت عاشورا برپا کردند و فقط از اهل بیت (علیهم السلام) شهادت را طلب می‌کرد. ادامه مطلب ...

دغدغه دار ( از خاطرات شهید حاج احمد اسماعیلی )

دغدغه دار ( از خاطرات شهید حاج احمد اسماعیلی )

حاج احمد دغدغه دار بود، همیشه در حال جمع کردن خاطرات از خانواده شهدا بود، ( احمد بعد از اینکه از پهلو تیر میخوره.. ادامه مطلب ...

او به جای دیگری وصل است

او به جای دیگری وصل است

حاج قاسم با ما تماس گرفت و گفت: فلانی اگر خسته نمی‌شوی، می‌خواهم روضه‌ای برای ما بخوانی. ادامه مطلب ...

<1>
لوگوی سایت ابر و باد