شهیدیار

خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا و ...

مطالب نقش والدین در تربیت فرزند

<1>
دومین وصیتنامه شهید محمد ابراهیم همت

دومین وصیتنامه شهید محمد ابراهیم همت

به نام خدا 
نامي كه هرگز از وجودم دور نيست و پيوسته با يادش آرزوي وصالش را در سر داشتم. 
سلام بر حسين(ع) سالار شهيدان اسوه و اسطوره بشريت.  ادامه مطلب ...

مداد بیت المال (خاطره ای از شهید بابایی )

مداد بیت المال (خاطره ای از شهید بابایی )

عد از ظهر یكی از روزهای پاییزی، كه تازه چند ماهی از شروع اولین سال تحصیلی ابتدایی عباس می گذشت، او را به محل كارم در بهداری شهرستان قزوین برده بودم.
در اتاق كارم به عباس گفتم: پسرم پشت این میز بنشین و مشق هایت را بنویس ادامه مطلب ...

راه گم کردی ! چه عجب از این طرف ها (خاطره ای از شهید مجید شهریاری )

راه گم کردی ! چه عجب از این طرف ها (خاطره ای از شهید مجید شهریاری )

با بچه‌ها بسیار دوست بود. دوستی صمیمی و واقعی و تا حد امکان زمانی را به آنها اختصاص می‌داد. بچه‌ها به این وقت شبانه عادت کرده بودند. وقتی ساعت مقرر می‌رسید، دخترم بهانه حضورش را می‌گرفت ادامه مطلب ...

پوست کلفت!  (از خاطرات شهید احمدی روشن)

پوست کلفت! (از خاطرات شهید احمدی روشن)

از در مدرسه آمد تو. رفتم طرفش. دست دادم. پوستش زبر بود، مثل همیشه.
درس و بازیمان که تمام می شد، می رفت... ادامه مطلب ...

نان سنگک (خاطره ای از شهید احمدی روشن)

نان سنگک (خاطره ای از شهید احمدی روشن)

نان سنگگ گرفته بودیم و می آمدیم طرف خوابگاه. چندتا سنگ به نانها چسبیده بود. مصطفی کندشان و برگشت سمت نانوایی... ادامه مطلب ...

وصیت نامه شهید اسماعیل دقایقی

وصیت نامه شهید اسماعیل دقایقی

خدايا شهادت مي‏دهم كه غير از تو خدايي نيست و محمد (ص) رسول و فرستاده
توست و علي (ع) وصيّ رسول خداست. سلام بر خاندان عصمت و طهارت. درود بر
خميني كبير و سلام بر روحانيّت معظّم و امت حزب ‏الله. ادامه مطلب ...

مدرسه مذهبی ( از خاطرات شهید تورجی زاده )

مدرسه مذهبی ( از خاطرات شهید تورجی زاده )

من سه سال از او کوچکتر بودم. محمد به کلاس چهارم می‌رفت. من هم به کلاس اول. اما پدر نه تنها من را ثبت‌نام نکرد، بلکه به مدرسه رفت و پرونده محمد را هم گرفت!
.خیلی تعجب کردیم. بعد از شام نشسته بودیم دور هم. پدر گفت:‌مدرسه فردوسی خوب بود. بعد گفت:‌
  ادامه مطلب ...

آموزش قرآن ( از خاطرات شهید جواد فکوری )

آموزش قرآن ( از خاطرات شهید جواد فکوری )

یک روز تعدادی نوار قرآن با خودش آورد. بعد دیدم روزی چند ساعت در اتاق به بچه‌ها قرآن آموزش می‌دهد. با خودم می‌گفتم: "بچه‌ها حوصله‌شان سر نمی‌رود؟" ادامه مطلب ...

دوست داشتم بچه‌ها بدانند رییس خانه کیست؟ ( از خاطرات شهید مهدی قاضی خانی )

دوست داشتم بچه‌ها بدانند رییس خانه کیست؟ ( از خاطرات شهید مهدی قاضی خانی )

در نگاه اول یک مسئله خیلی جزیی باشد اما می دانستند تا پدرشان نباشد نباید دست بزنند. این موضوعات تربیتی را از برنامه های تلویزیون یاد می‌گرفتم. ادامه مطلب ...

وصیتنامه شهید مدافع حرم سجاد طاهرنیا

وصیتنامه شهید مدافع حرم سجاد طاهرنیا

با عرض سلام به شما عزیزان که تمام وجود و هستی خودتان را فدای تربیت بنده حقیر کردید. از شما عزیزان ممنون هستم ولی شرمنده که نتوانستم هیچگاه کنار شما باشم و خدمتی برایتان انجام بدهم... ادامه مطلب ...

<1>
لوگوی سایت ابر و باد