شهیدیار

خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا و ...

مطالب آرزوی شهادت

وصیت نامه شهید یدالله کلهر

وصیت نامه شهید یدالله کلهر

با سلام و درود بر محمد (ص) و امام زمان عج و نائب بر حقش امام خمینی رهبر بزرگ تمامی مسلمین و مستضعفین جهان رهبری که تمامی ما را از منجلاب خواری و ذلت به بیرون کشیده و به راه راست هدایتمان کرد و نوری شد در تاریکی راه که بتوانیم در حرکت خودمان را از تمام راه های انحرافی بازداریم و در راه مستقیم که همان الله می باشد حرکت خود را ادامه دهیم با این راهنمایی امام عزیزمان بود که راه خودمان را پیدا و انتخاب کردیم بتوانیم جبران زمان جاهلیت خودمان را بکنیم ادامه مطلب ...

تو چه کسی هستی که این آیه برایت آمد؟ ( از خاطرات  شهید شیخی )

تو چه کسی هستی که این آیه برایت آمد؟ ( از خاطرات شهید شیخی )

هم تو امتحان استخدامي بانك قبول شده بوديم و هم جهاد سازندگي .
خيلي دودل بوديم . ماشاءالله گفت مي ريم استخاره مي كنيم. دو نفري رفتيم پيش حاج غفوري براي استخاره.. ادامه مطلب ...

اشکهاش سرازیر بود ( از خاطرات شهید ماشاالله شیخی )

اشکهاش سرازیر بود ( از خاطرات شهید ماشاالله شیخی )

وقتي با خداي خودش چه در تنهايي و چه تو جمع راز و نياز مي كرد، اشكهاش هم سرازير مي شد ، خصوصاً در نمازهاي مغرب.وقتايي كه من كنارش بودم مي ديدم چطور گريه مي كنه و ... ادامه مطلب ...

وصیتنامه شهید ماشاالله شیخی

وصیتنامه شهید ماشاالله شیخی

به نام او که همه در محضر او هستیم و علاقه  به دنیا ودل بستن به مال و زن و فرزند ما را از این معنا غافل نموده است.
پروردگارا قبل از آنکه این روح زنگار گرفته مرا از کالبد خاکی ام خارج سازی... ادامه مطلب ...

وصیت نامه شهید مرحمت بالا زاده

وصیت نامه شهید مرحمت بالا زاده

آری ای ملت غیور شهید پرور ایران! درود بر شما! درود برشما که همیشه در مقابل کفر ایستاده اید و می‌ایستید تا آخرین قطره خونتان.
  ادامه مطلب ...

وصیت نامه شهید مصطفی کلهری

وصیت نامه شهید مصطفی کلهری

خدمت شما نور چشم های خودم سلام علیکم. می بخشید از این که آخرین سلام خود را از راه دور به شما می کنم، چون دیگر به دست بوس شما نمی آیم. ان شاءالله که خدا توفیق شهادت نصیب من کند. 
  ادامه مطلب ...

وصیت نامه شهید محمد رضا تورجی زاده

وصیت نامه شهید محمد رضا تورجی زاده

الحمدالله رب‌العالمین، شهادت می‌دهم که معبودی جز الله نیست و برای رشدانسان‌ها پیامبرانی فرستاده که نبی اکرم محمد ابن عبدالله خاتم آنان است 
او نیز برای استمرار راه صحیح این امت و عدم انحراف از مبانی عالیه اسلامحضرت علی (علیه السلام) را به عنوان ولی و وصی بعد از خود معرفی نمود. ادامه مطلب ...

هدیه ناقابل ( از خاطرات شهید مصطفوی )

هدیه ناقابل ( از خاطرات شهید مصطفوی )

کت و شلوار بسیار زیبایی  داشت. در مراسمات جشن اهل بیت می پوشید. اوایل سال 88 بود. یکبار گفتم: سید این کت و شلوار رو چند خریدی؟ پرسید: چطور؟ گفتم اگه جایی سراغ داری که قیمت مناسب می فروشه به ما معرفی کن . رو به من کرد و گفت: سایز من به تو می خوره ، فردا برات می یارم! ادامه مطلب ...

وصیت نامه شهید ناصر کاظمی

وصیت نامه شهید ناصر کاظمی

«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»
در مکتب اسلام هر مسلمان موظف است وصیت‌نامه‌ای از خود برجای گذارد. البته تا آنجا که یادم هست تاکنون چندین وصیت‌نامه نوشتم که متأسفانه به علّت اینکه سعادت شهادت نداشتم آنها قدیمی شده است و این وصیت‌نامه جدیدم است.... ادامه مطلب ...

وصیت نامه شهید محمد اسلامی نسب

وصیت نامه شهید محمد اسلامی نسب

آخرين وصيت‌نامه در روز حركت براى عمليات مى‌نويسم: 2/10/65 . حالا كه وصيت‌نامه مينويسم بسيار حالت عجيب و حساسى است. عالم جدايى از بچه و عالم ملحق شدن به محبوب عالم. هجران از بچه‌هايى كه ديروز وقتى مى‌خواستم از درب منزل خارج شوم ..  ادامه مطلب ...

وصیت نامه شهید مصطفی (کمیل)صفری تبار

وصیت نامه شهید مصطفی (کمیل)صفری تبار

شنیده بودم که فرمانده های ما گفتند دست پدر ومادر را باید بوسید ومن هم چند بار قصد چنین کاری را داشتم که یک بار به شوخی توانستم دست پدرم را ببوسم البته پدرم اجازه نمی داد که دستش را ببوسم وبالاخره با چند ترفند پاسداری توانستم به مقصود خود برسم ادامه مطلب ...

روزهای پایانی ( از خاطرات شهید شاهرخ ضرغام )

روزهای پایانی ( از خاطرات شهید شاهرخ ضرغام )

سه روز تا شروع عملیات مانده بود. شب جمعه برای دعای کمیل به مقر نیروها در هتل آمدیم. شاهرخ، همه نیروهایش را آورده بود. رفتار او خیلی عجیب شده. وقتی سید دعای کمیل را می خواند شاهرخ در گوشه ای نشسته بود.از شدت گریه شانه هایش می لرزید!
  ادامه مطلب ...

سرباز امام زمان ( از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

سرباز امام زمان ( از خاطرات شهید مهدی نوروزی )

لباس رزمی که اندازه محمد هادی باشد پیدا نکردم و کوچکترین سایز را خریدم و کوچک تر کردم و بعد از غسل شهادت با این لباس خدمت آقا رسیدیم .. ادامه مطلب ...

پس از شهادت ( از خاطرات شهید محمود شهبازی )

پس از شهادت ( از خاطرات شهید محمود شهبازی )

چفیه خون آلوده‌اش را از دور گردن او باز کرد و بر صورت مهربانش انداخت، و اندوهگین به طرف دیگر دژ رفت، نگاه حاجی که به همدانی افتاد، غم بر اعماق جانش پنجه انداخت  ادامه مطلب ...

لباس شهادت ( از خاطرات شهید محمد مهدوی )

لباس شهادت ( از خاطرات شهید محمد مهدوی )

گفتم: محمد این لباس جدیدت خیلی بهت میاد گفت:  لباس شهادته !
گفتم:  زده به سرت! گفت: می زنه ایشالله ! ادامه مطلب ...

دلیل امروز و فردای ما ... ( زندگینامه شهید علی چیت سازیان )

دلیل امروز و فردای ما ... ( زندگینامه شهید علی چیت سازیان )

روز تولد حضرت علی (ع) به دنیا آمد؛
یعنی سیزدهم رجب 1343.
به خاطر این اسمشو گذاشتند علی.
از شاگردی کارخانه یخ شروع کرد.... ادامه مطلب ...

وصیتنامه دوم شهید نادر مهدوی

وصیتنامه دوم شهید نادر مهدوی

برادران عزیز و خواهرانِ محترمه! امـروز اسلام با خون انسان‌های پاکدل و معصوم، همچون حسین‌بن علی(ع) و قاسم‌بن الحسن(ع) و با زحمات شبانه‌روزی رسول اکرم(ص) باقیمانده است. بهای این مکتب، تحمل اسارتِ موسی‌بن جعفر(ع) سمبل مقاومت و ایثار، جگر پاشیده‌شده امام رضا(ع) و دیگر شهدای اسلام بوده است. ادامه مطلب ...

شاید این آخرین ماموریتم باشد ( خاطره آخرین دیدار با شهید حسین همدانی )

شاید این آخرین ماموریتم باشد ( خاطره آخرین دیدار با شهید حسین همدانی )

سردار همدانی نمونه واقعی یک انسان کامل به شمار می‌رفت و چه با دشمنانش و دوستانش بزرگمنشانه برخورد می‌کرد و اگر کسی اشتباه و خطایی می‌کرد سردار همدانی به راحتی از آن چشم می‌پوشید ادامه مطلب ...

وصیت نامه شهید حسین همدانی

وصیت نامه شهید حسین همدانی

چه افتخاری بالاتر از آنکه آزادگان ما و جانبازان ما و خانواده مقاومشان صبر را شرمنده کردند و 10 سال در اردوگاه‌های حزب بعث صفحه زرین بر تاریخ این ملت نگاشتند. جانبازان ما با تحمل دردهای فراوان حجت را بر ما تمام کردند که باید مقاومت را ادامه داد ادامه مطلب ...

به شرط شفاعت ( از خاطرات شهید حسین همدانی )

به شرط شفاعت ( از خاطرات شهید حسین همدانی )

سردار از همسرش خواسته بود تا تمام فرزندان را دور هم جمع کند، با اینکه پسر بزرگشان مشغله داشت اما سردار اصرار کرد تا حتما خودش را به جمع خانواده برساند، آن شب  روحیه شادابی داشت .

  ادامه مطلب ...

لوگوی سایت ابر و باد